سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی احمق، چونان درخت آتش است که [خودرا می سوزاند و] پاره ای از آن، پاره دیگری را می خورد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :22
بازدید دیروز :1
کل بازدید :10914
تعداد کل یاداشته ها : 32
103/2/31
3:44 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
محمدکریمی درچه[0]

خبر مایه

ادامه بحث شواهد تاریخی بر عدم تحریف قرآن کریم


نویسنده: محمدکریمی درچه

3.اهتمام مسلمانان
پس از پیامبر اکرم(ص) و صحابه، علاوه بر اهتمام صحابه، مسلمانان نیز نسبت به حفظ و نگهداری قرآن از هرگونه خطا و اشتباه اهتمام ویژه ای داشته اند. برخی از شواهد تاریخی نشانگر این مدعا است که ذکر می گردد:
الف) ممانعت از افزودن حکم رجم
خود محوری و روحیه ی بدعت گذاری در دین از سوی برخی خلفاء برای همگان روشن است. خلیف? دوم معتقد بود که آیه رجم جزء قرآن بوده و در زمان پیامبر تلاوت می شده است، اما هنگام تدوین قرآن در آن ثبت نشده است، از اینرو در دوران خلافت خود سخت می کوشید تا آیه مدعایی خود را در مصحف وارد کند ولی صحابه و مسلمان زیر بار نرفتند و آن را نپذیرفتند و هرچه او اصرار می کرد نتوانست در قبال مقاومت مسلمانان به هدف خود نائل آید. مقصود او از آی? رجم عبارت« اذا زنی الشیخ و الشیخه فارجموهما البته نکالا من الله» هرگاه پیرمرد یا پیرمردی زنا کنند، البته آنان را باید سنگسار کنید که این عقوبت از جانب خداوند متعال است. از جمله کسانی که با ایشان به مخالفت برخاستند، ابیّ ابن کعب و زید بن ثابت است.


ب)جلوگیری از حذف واو از قرآن
1.آیه « وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنصَارِ وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَان‏» (توبه/100)
سیوطی نقل کرده است که عمر اعتقاد داشت که در آیه فوق «واو» نباید در « والذین» باشد و آیه می بایست چنین قرائت شود: (وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنصَارِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَان)؛ در این صورت، «الأنصار» به صورت مرفوع خوانده شده، بر «المهاجرین» عطف نخواهد شد. شاید عمر می خواسته بگوید که تنها مهاجرین جزء سابقان اولین هستند. عمر خودش از مهاجران است و انصار جزء این دسته نیستند و جزء تابعان هستند. در این موقع با مخالفت زید بن ثابت و ابیّ ابن کعب روبرو می شود (سیوطی، الدر المنثور،3/269) .(این جریان به صورت های مختلفی نقل شده است ولی اصل قضیه، همین است که ذکر شد.)
2. آیه « یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِنَّ کَثِیرًا مِّنَ الْأَحْبَارِ وَ الرُّهْبَانِ لَیَأْکلُُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ  وَ الَّذِینَ یَکْنزُِونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لَا یُنفِقُونهََا فىِ سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ(توبه/34)؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید! بسیارى از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل مى‏خورند، و (آنان را) از راه خدا بازمى‏دارند! و کسانى که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) مى‏سازند، و در راه خدا انفاق نمى‏کنند، به مجازات دردناکى بشارت ده!
سیوطی نقل می کند: در زمان عثمان برخی خواستند که «واو» را از این آیه حذف کنند، در صورتی که این حرف «واو» حذف شود، جمله« الَّذِینَ یَکْنزُِونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ » صفت احبار و رهبان خواهد شد و دیگر ذخیره کردن طلا و نقره از سوی مسلمان، حاکم یا زمامداری مانعی ندارد. در این موقع با مخالفت ابیّ ابن کعب روبرو شدند که گفت یا  حرف«واو» را سرجای خودش می گذارید یا اینکه شمشیر می کشم و با شما به جنگ می پردازم. بنابراین آن ها دیدند که سخن از شمشیر است، حرف«واو» را در سر جای خود گذاشتند.(سیوطی، الدر المنثور، 3/232).
آیت الله جوادی آملی علت اراده حذف حرف«واو» در این آیه را دسیسه ای از سوی باند سیاسی و بنی امیه زر اندوز می داند تا اینکه اگر معاویه و والیان زر اندوز آن به این کار دست زدند، در ذهن مسلمانان کار آن ها نکوهیده به نظر نیاید. و افرادی مانند ابوذر غفاری با این آیه به مخالفت با آنان نپردازد.(جوادی آملی، نزاهت قرآن از تحریف، 125).
 بنابراین این برخورد مسلمانان و صحابه نشان می دهد که آنان حساسیت ویژه ای نسبت به قرآن داشتند و قرآن در آن زمان تحریف نشده و آیات آن برای همگان شناخته شده بوده است.
شواهد نشان می دهد که این اهتمام مسلمانان نسبت به حفظ و پاسداری از قرآن همچنان ادامه داشته و خواهد داشت. این مطلب با این تحلیل بدست می آید که در روایات، نسبت به قرآن کریم عنایت ویژه و اهمیت خاصی وجود دارد که موجب می شود که مسلمانان نسبت به قرآن توجه ویژه ای داشته باشند و آن دستورات و توصیه های وارد شده در مورد قرآن را در زندگی خود پیاده کنند. بنابراین زمانی که توجهات عموم مردم نسبت به قرآن (با عنایت خاص پروردگار) قطع نشود، یک انس ویژه ای نسبت به آن پیدا می شود، چنانچه چنین انس و توجه ای را در طول تاریخ نسبت به هیچ کتاب و نوشته ای دیگر شاهد نیستیم. این انس و توجه یک جایگاه و منزلتی را برای قرآن بوجود می آورد که هرگونه برخورد مبنی بر تحریف قرآن و یا حتی بی احترامی نسبت به آن، اعتراض و مخالفت مسلمانان را در پی دارد که موجب حفظ قرآن از هرگونه دستبرد و نگهداری آن از تحریف خواهد شد. چنانچه امروزه در بی احترامی به قرآن از سوی برخی جاهلان و تاریک دلان، شاهد حساسیت و واکنش شدید مسلمانان بوده ایم...
4.تأیید  پیشوایان معصوم(علیهم السلام)
امامان معصوم(علیهم السلام) به ویژه حضرت علی (ع) در دوران خلافت خود هرگز از یادآوری مسائل دینی و بیان بدعت ها بوجود آمده دریغ نورزیده اند و همواره در این امر مهم تلاش داشته اند و در برخی مسائل همچون بیت المال و اجرای حدود و احکام دینی اهتمام بیشتری داشته اند. حضرت علی (ع) در مورد بیت المال می فرماید: «اگر از بیت المال مسلمانان برای کابین زنان و بهای کنیزان برداشت کرده باشند، من آن ها را  به جایگاه اصلی بیت المال بازخواهم گرداند». (نهج البلاغه، ترجمه دشتی، خطبه15).
 آیا اگر تحریف در قرآن صورت گرفته بود، حضرت سکوت اختیار می کرد؟ آیا می توان قبول کرد که پیامبر اکرم در بیست و سه سال برای قرآن و جمع آوری آن زحمت کشیده در حالی که بعد از رحلت پیامبر، به راحتی تحریف در آن صورت گرفته و حضرت علی (ع) لب به اعتراض نگشوده است؟ چرا؟ آیا حضرت به بدعت ها و رویکردهای غلط خلفا اشاره می کند ولی به تحریف قرآن اشاره ای ندارد؟ آیا قرآن منبع اصیل و اساسی دین مهمتر است یا بیت المال؟ به طور یقین این ها در ذهن هیچ مسلمان دارای عقل نمی گنجد. و نشانگر این مطلب است که قرآن تحریف نشده است و مصون از هرگونه خطا و به دور از هرگونه امر باطلی است.
ممکن است که برخی این شبهه را مطرح کنند که تحریف صورت گرفته است، ولی حضرت علی(ع) مسیر تقیه را انتخاب نموده اند و در این باره بحثی به میان نیاورده اند! در پاسخ می گوییم:
اولاً: هیچ عقل سلیم و منصفی نمی تواند بپذیرد که قرآن کریم که منبع اصیل شریعت است و اهتمام ویژ? پیامبر اکرم بر حفظ آن وجود دارد و آخرین و کامل ترین کتاب هدایت است، دستخوش تحریف شود و حضرت علی (ع) در مورد آن تقیه نماید! آیا مصلحتی بالاتر از حفظ قرآن وجود دارد که حضرت به خاطر آن تقیه نماید؟!!. ثانیاً: این مطلب(تقیه نمودن) مخالف با روایاتی است که نظر به تأیید مصحف عثمانی از سوی حضرت علی (ع) دارد.
همچنین حضرت علی (ع) در مورد قرآن می فرماید: «.....وَ ما لِلْقَلْبِ جِلاءٌ غَیْرُهُ» (نهج البلاغه، خطبه 176) هرگاه احساس کردى قلبت بر اثر گناه، یا غفلت از خدا، یا دور ماندن از حق و مانند آن، زنگار گرفته، قرآن را باز کن و آیاتش را تلاوت نما و در آن تدبّر کن، تا قلبت را صیقل و جلا دهد!( مکارم شیرازی، سرمشق از سخنان حضرت على (ع)، 217) آیا قرآنی که تحریف شده باشد، می تواند دارای چنین ویژگی ارزشمندی باشد؟!
و پیامبر اکرم می فرمایند:« إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثِّقْلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا» (حرعاملی، 7/255) در این روایت به روشنی بیان می دارد که عمل کردن به قرآن و عترت موجب هدایت است. این روایت دستوری است که شامل حال همه ی افراد در هر زمان و مکان می شود و مخصوص افرادی خاص نیست، بنابراین اگر بنا باشد قرآن تحریف شده باشد، عمل کردن به روایت فوق، نه تنها موجب سعادت نمی شود، بلکه موجب گمراهی انسان می شود و این مسئله از شأن پیامبر اکرم(ص) به دور است که به چنین چیزی امر کند.
 همچنین حضرت علیّ علیه‏السلام می فرماید: «عَلَیکُم بِهذا القرآنِ، أحِلُّوا حَلالَهُ، و حَرِّموُا حَرامَهُ، واعمَلُوا بِمُحکَمِهِ، وَ رُدُّوا مُتَشابِهَهُ إلی عالِمِهِ فإنه شاهِدٌ عَلَیکُم و افضَلُ ما بِهِ تَوَسَّلتُم» بر شما باد تمسّک به این قرآن، حلالش را حلال دانید و حرامش را حرام سازید، و به محکمش عمل کنید، و متشابه‏اش را به عالم آن وامگذارید. قرآن(به روز قیامت) گواه بر شما است، و برترین چیزی است که به آن متوسّل شوید.(آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم/ 111)
همچنین این تأکید بر مراجعه به قرآن و عمل به قرآن در زمان امام صادق ،امام هادی و امام رضا(علیهم السلام) وجود دارد. که نشانگر عدم تحریف قرآن است. چون اگر تحرف شده بود و از حجیت ساقط شده بود، هیچگاه  ائمه امر به مراجعه به قرآن و عمل به همین قرآن را نداشتند. همچنین سفارشات و روایات ایشان شامل همه ی مسلمانان می شود و اکنون قابل عمل است.
چنانچه از امام رضا(ع) در مورد قرآن سوال کردند، ایشان فرمودند: « کَلَامُ اللَّهِ لَا تَتَجَاوَزُوهُ وَ لَا تَطْلُبُوا الْهُدَى فِی غَیْرِهِ فَتَضِلُّوا» (صدوق، التوحید/224) یعنی: کلام خدا است از آن در نگذرید و راه راست را در غیر آن مجوئید که گمراه میشوید.
این روایات که ذکر شد و بسیاری دیگراز روایات همگی نشانگر عدم تحریف قرآن کریم و تشویق به عمل کردن به آن است و سعادت انسان ها در گرو عمل کردن به آن بیان شده. آری، روشن است که ائمه تشویق و ترغیب به عمل کردن به کتابی تحریف شده نمی کنند!

5.عدم احتجاج ائمه معصومین(علیهم السلام) به آیات ادعایی تحریف شده

احتجاجات معصومین با مخالفان بوسیله قرآن کنونی نیز شاهد دیگری است که انگاره تحریف را رد می کند. آیت الله جوادی آملی بر این اعتقاد است که سیره معصومین(ع) نشان می دهد که این بزرگواران علیه مخالفان خود با آیات قرآن کنونی استدلال می کردند. چنانچه در نخستین احتجاج رسمی حضرت فاطمه(س) خطاب به خلیفه اول، ایشان از اصل ولایت دفاع کرده اند و این احتجاج در روزهای آغازین خلافت ابوبکر انجام گرفت. بنابراین اگر چنین آیاتی وجود داشته است، پس چرا حضرت زهرا(س) به آن ها اشاره ای نمی کند، آیا چنین استدلالی به مراتب عمیق تر و رساتر نیست. همچنین سائر ائمه هدی در قضیه ولایت به حدیث غدیر و آیه ولایت استدلال می کردند، در صورتی که اگر آیات دیگری غیر از این بود که دلالت واضح تری داشت یا اسم علی(ع) در آن آمده بود، مسلماً به آن استناد می کردند.چنین احتجاجهایی نه تنها از زبان ائمه هدی بلکه از زبان شاگردان آنان نیز نظیر عمّار، سلمان، مقداد، ابوذر و ..... در مناظره با مخالفانشان نقل شده است. (جوادی آملی،ص126 و 127)
نکات پایانی پیرامون شبهات مطرح شده
1. وجود مصحف حضرت علی(ع) دارای اضافاتی بوده است که این اضافات قرآن نبوده بلکه اضافات تفسیری مانند: شأن نزول، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و.... می باشد.(بنابراین وجود مصحف در مقابل قرآن کنونی نبوده و به تحریف قرآن ربطی ندارد.
2.مصحف حضرت فاطمه(س)، مطابق روایات، مطالبی است که از حضرت جبرئیل دریافت می کرده و به املاء حضرت علی (ع) است. و هیچ آیه ای از قرآن در آن نیامده است. و ربطی به مسأله تحریف قرآن ندارد.
3.موارد اختلافی که در مصحف ابن مسعود و ابیّ ابن کعب نقل شده است، خبر واحد است و مردود می باشد. همچنین صحابه در مصحف خود اضافات تفسیری داشته اند.
4. در دوره ی عثمان که مصحف ها یکسان سازی شد، تحریفی در قرآن صورت نگرفته است، زیرا اگر تحریفی صورت گرفته بود حتماً حضرت علی (ع) در مورد آن اعتراضی می نمود، در حالی که این کار مورد تأیید حضرت بوده و از سوی ایشان اعتراض یا مخالفتی نشده است.(چنانچه در شاهد چهارم(تأیید پیشوایان معصوم) ذکر شد).
5. برخی گفته اند که تحریف قرآن توسط حجاج صورت گرفته است، این سخن سست است، زیرا در تاریخ چنین چیزی ثبت نشده است، در اسناد تاریخی جنایات ایشان نقل شده است. بنابراین چطور می شود که فاجعه آمیز ترین جنایت یعنی تحریف توسط حجاج انجام شود ولی در تاریخ ثبت نشود و همچنین هیچ گونه واکنشی از مسلمانان نسبت به این امر وجود نداشته باشد؟!
نتیجه گیری
علاوه بر وجود ادله محکم و استوار بر تحریف و سست بودن دلایل قائلین به تحریف قرآن کریم، شواهد و مستندات تاریخی مطلوب و کارآمدی بر عدم تحریف قرآن وجود دارد که موجب تقویت ادله تحریف ناپذیری قرآن خواهد شد. این شواهد عبارتند از: 1.نزول تدریجی قرآن 2.اهتمام پیامبر اکرم (ص) و صحابه 3. اهتمام مسلمانان 4.تأیید پیشوایان معصوم(علیهم السلام) 5. عدم احتجاج ائمه معصومین بر آیات ادعایی تحریف شده.
همچنین آن دسته از کسانی که شواهد تاریخی بر تحریف قرآن کریم را ارائه می دهند یا در استدلال و بیان شاهد تاریخی به یک سری روایات و شواهد مجهول تمسک جسته اند و یا برداشت شخصی خودشان را به عنوان شاهد تاریخی گرفته اند. چنانچه از وجود مصحف امیر المؤمنین علی (ع) برداشت تحریف قرآن را دارند.

منابع
علاوه بر قرآن کریم و نهج البلاغه
1. آمدى، عبد الواحد تمیمى ‏، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم‏، قم:دفتر تبلیغات،چاپ اول، 1366.
2. انواری، جعفر، انگار? تحریف قرآن، قم: انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ اول،1390.
3. انواری، جعفر، قرآن در آینه تاریخ، قم: انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ اول،1390.
4. جوادی آملی، عبدالله، نزاهت قرآن از تحریف، تحقیق: علی نصیری، قم: مرکز نشر اسراء، چاپ سوم،1386.
    5. حر العاملی، محمد بن الحسن، وسایل الشیعه الی تحصیل مسایل الشریعه، بیروت: داراحیا الثرات العربی،1385.
6. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، بیروت، انتشارات دار احیاء التراث العربی، بی چا،1421.
7. صدوق، محمد بن علی، التوحید، قم: جامعه مدرسین، چاپ اول، 1398ق.
8.طبرسی، ابو علی فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه و تحقیق: علی کرمی، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول،1380.
9. محمدتقی، مصباح یزدی، معارف قرآن، ج6، تحقیق: محمود رجبی، قم: انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ دوم،1380.
10. معرفت، محمدهادی، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات سمت، چاپ دوازدهم،1389.
11. معرفت، محمد هادی، صیان? القرآن من التحریف، تحقیق: علی نصیری، قم: انتشارات ذوالقربی، چاپ اول،1388.
12.مکارم شیرازی، ناصر، 110سرمشق از سخنان حضرت علی(ع)، تحقیق:ابوالقاسم علیان نژاد، قم: بی جا، بی چا، بی تا.
13. میر محمدی زرندی، سید ابوالفضل، تاریخ و علوم قرآن، قم: انتشارات اسلامی، چاپ یازدهم،1377.