سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند متعال، هرگاه بنده ای را دوست بدارد، روزی اش را به اندازه قرار می دهد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :13
بازدید دیروز :1
کل بازدید :10905
تعداد کل یاداشته ها : 32
103/2/31
10:37 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
محمدکریمی درچه[0]

خبر مایه

نظرات مفسرین پیرامون اینکه آیا آزر پدر حضرت ابراهیم(ع) بوده است یا خیر؟

سؤال اصلی بحث

 با توجه به آیه 74 سوره انعام:«وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ ءَازَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْنَامًا ءَالِهَةً إِنىّ‏ِ أَرَئکَ وَ قَوْمَکَ فىِ ضَلَالٍ مُّبِین‏»، آیا آزر پدر حضرت ابراهیم(ع) بود؟ اگر چنین است، چگونه یک فرد بت پرست و بت ساز می تواند پدر یک پیامبر اولوا العزم باشد؟

 

نظرات مفسرین پیرامون اینکه آیا آزر پدر حضرت ابراهیم(ع) بوده است یا خیر؟

 

سؤال اصلی بحث

 با توجه به آیه 74 سوره انعام:«وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ ءَازَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْنَامًا ءَالِهَةً إِنىّ‏ِ أَرَئکَ وَ قَوْمَکَ فىِ ضَلَالٍ مُّبِین‏»، آیا آزر پدر حضرت ابراهیم(ع) بود؟ اگر چنین است، چگونه یک فرد بت پرست و بت ساز می تواند پدر یک پیامبر اولوا العزم باشد؟

تفسیر آیه از منظر تفاسیر فریقین

1. تفسیر المیزان

     اختلاف مفسرین در معناى کلمه" آزر" و اینکه آزر چه نسبتى با ابراهیم (ع) داشته است‏: به هر تقدیر مفسرین در باره کلمه:" آزر" بنا به قرائت اولى که قرائت مشهورى است و همچنین بنا بر قرائت دومى که قرائت غیر مشهور است اختلاف کرده‏اند، که آیا این کلمه اسم پدرش بوده و یا آنکه لقب وى بوده است که مدح او را مى‏رسانیده اگر به معناى کمک گیرنده باشد، یا ذم او را مى‏فهمانیده است اگر به معناى لنگ و یا کج و معوج باشد. و منشا این اختلاف روایاتى است که مى‏گوید: اسم پدر ابراهیم" تارح" یا" تارخ" بوده، و اتفاقا تاریخ و همچنین تورات هم این معنا را تایید مى‏کند. و نیز اختلاف کرده‏اند در اینکه آیا مراد از کلمه" ابیه" پدر او است یا عمویش یا جد مادریش، یا آنکه مراد، رئیس و بزرگ فامیل است. منشا این اختلاف نیز از اختلاف روایاتى است که در این باره وارد شده، چون بعضى از اخبار دارد که مراد از" أبیه" پدر او است، و ابراهیم (ع) در قیامت از او شفاعت خواهد کرد، و خداوند هم شفاعتش را نپذیرفته و پدرش را به صورت گفتارى گندیده، مسخ نموده و خود ابراهیم نیز از او بیزارى مى‏جوید. بعضى دیگر دارد که او پدر ابراهیم نبوده چون پدرش مردى موحد بوده و هرگز شرک نورزیده است. و در اخبار دیگرى هم دارد که اجداد پیغمبر اسلام همگى موحد بوده‏اند. و همچنین روایات دیگرى که در این باره وارد شده است و همین روایات در سایر جزئیات داستان ابراهیم نیز اختلاف فاحشى دارند، حتى بعضى از آنها مشتمل بر مطالبى است که بیشتر به نسبت‏هایى شباهت دارد که عهد عتیق به ابراهیم داده، سخنانى که به هیچ وجه با مقام خلیل اللهى و نبوت و رسالت ابراهیم نمى‏سازد. بعضى از مفسرین هم به حدى در اینجا ایستادگى کرده و براى اصلاح آن سخنانى گفته‏اند که بحث را از صورت تفسیر که همان آگاهى‏طلبى و فهم مراد قرآن از خود آیات آن است، بیرون کرده و رنگ دیگرى به آن داده‏اند طالبین باید براى مزید اطلاع به کتب تفاسیر بزرگ و کتابهایى که قرآن را با روایات تفسیر نموده مراجعه کنند. و اما آن چیزى که از خود آیات مربوط به داستان ابراهیم (ع) استفاده مى‏شود این است که وى در اولین برخورد با قوم خود، ابتدا با مردى رو برو شده که قرآن آن مرد را" آزر" و پدر او نامیده است، و ابراهیم بسیار پافشارى کرده که شاید او را وادار سازد تا دست از بت‏ها برداشته و از دین توحید پیروى کند، مرد نامبرده در عوض، ابراهیم را از خود طرد نموده و به او گفته که باید براى همیشه از او دور شود.

     استغفار و دعاى ابراهیم (ع) براى آزر، دعاى صورى بوده و در دنیا واقع شده، نه در آخرت براى شفاعت:آیه دوم بهترین شاهد و قرینه است بر اینکه مقصود ابراهیم از استغفار، استغفار در دنیا بوده، نه شفاعت در آخرت، هر چند کافر از دنیا برود. قرآن کریم سپس وفاى به وعده‏اش را در باره استغفار براى پدرش حکایت نموده، چنین مى‏فرماید:" رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ وَ اجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ وَ اغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کانَ مِنَ الضَّالِّینَ وَ لا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ" (سوره شعرا آیه 89). از جمله:" إِنَّهُ کانَ مِنَ الضَّالِّینَ- او از گمراهان بود" استفاده مى‏شود که این دعا را بعد از مرگ پدر و یا بعد از جدایى از او کرده است، چنان که تعبیر بلفظ" کان" دلالت بر این مطلب مى‏کند. از ذیل کلامش نیز استفاده مى‏شود که دعاى مزبور جدى نبوده بلکه صورت دعایى بوده، که مى‏خواسته به آن وسیله به عهدى که با او کرده بود وفا کرده باشد، چون از یک طرف مى‏گوید: پروردگارا این گمراه را بیامرز. و از طرفى دیگر مى‏گوید: روز قیامت روزى است که مال و فرزندان به کار نمى‏آید و تنها در آن روز قلب سلیم نتیجه مى‏بخشد............... خداوند تعالى دعایى را که ابراهیم در آخر عمرش کرده یعنى بعد از آنکه به ارض مقدس مهاجرت نمود و صاحب اولاد شد و اسماعیل را به مکه آورد و آن شهر و خانه خدا را بنا نهاد، چنین ذکر مى‏کند:" وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ"- تا آنجا که عرض مى‏کند-" رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاةَ"- تا آنجا که عرض مى‏کند-" الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعاءِ"- تا آنجا که عرض مى‏کند-" رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ" (سوره ابراهیم آیه 41). این آیه روال و سیاقى که دارد و قرائنى که همراه آن است، بهترین شاهد است بر اینکه پدر او که اینجا دعا در حقش مى‏کند، غیر آن شخصى است که در آیه مورد بحث، از آن نیز به پدر تعبیر کرده و اسمش را" آزر" خوانده است. چرا که آیات مورد بحث، صریح در این معنا است که استغفار ابراهیم جهت شخص نامبرده صرفا به منظور وفاى به عهد بوده، و وقتى متوجه شد که وى دشمن خدا است، از او تبرى و بیزارى جسته است، با این حال چطور ممکن است در آخر عمر و در آخرین دعائى که کرده بار دیگر از تبرى قبلیش چشم پوشیده و برایش طلب مغفرت کرده باشد؟. پس معلوم مى‏شود آزر پدر صلبیش که او را و مادرش را در این آیه دعا کرده است، نیست.

     آزر، پدر صلبى و حقیقى ابراهیم علیه السلام نبوده است‏: یکى از لطایفى که در این آیه است و شاهد بر مدعاى ما است، این است که در آیه مزبور از پدر و مادر خود به کلمه" والدى" که جز بر پدر و مادر صلبى اطلاق نمى‏شود، تعبیر کرده و در آیه مورد بحث کلمه" أب" را به کار برده است، که به غیر پدر هم اطلاق مى‏شود، و همچنین در سایر آیاتى که اسم آزر برده شده از او به" أب" تعبیر کرده است، و این کلمه همانطورى که گفتیم به غیر پدر از قبیل جد و عمو و کسانى دیگر نیز اطلاق مى‏شود، از آن جمله در خود قرآن از ابراهیم که جد یعقوب است و همچنین از اسماعیل که عموى او است به پدر تعبیر کرده و مى‏فرماید:" أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ" (سوره بقره آیه 133). و نیز آنجا که کلام یوسف را حکایت مى‏کند چنین مى‏فرماید:" وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائِی إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ" (سوره یوسف آیه 38) با اینکه اسحاق جد یوسف، و ابراهیم جد پدر او است.

پس به خوبى روشن گردید که آزر پدر حقیقى ابراهیم نبوده و ناچار در او عنوانى بوده است که به خاطر آن عنوان او را پدر خطاب کرده است، چون در لغت، بعضى از اوصاف و عناوین وجود دارد که مصحح اطلاق پدر بر دارنده آن است، از آن جمله جد، عمو، پدرزن و هر کسى است که زمام امور آدمى را در دست دارد و هر کسى که بزرگ و فرمانرواى قوم است. و این گونه اطلاقات مجازى منحصر در لغت عرب نیست، بلکه سایر زبانها نیز نمونه آن را داشته و چه بسیار اطلاقات مجازى که در کلمات مادر، عمو، برادر، خواهر، سر، چشم، دهن، دست، بازو، انگشت و امثال آن، از کنایه و مجازاتى که ساخته و پرداخته ذوق لطیف و تفنن در بیان است، دارند پس در اینجا دو نکته روشن گردید: اول اینکه: به طورى که ملاحظه کردید، براى بدست آوردن معناى آیه، هیچ حاجتى به موشکافى در اطراف کلمه" ابیه" و کلمه" آزر" از نظر روایات و تاریخ و ادب و اینکه آیا لفظ آزر اسم علم است یا لقب و اگر لقب است لقب مدح است یا لقب ذم، یا اینکه به معناى بتى از بت‏ها است، ندارد. چون معناى آیه خیلى روشن‏تر از این است که محتاج به چنین بحث‏هایى باشد، صرفنظر از اینکه وجوهى که براى هر یک از احتمالات مذکور ذکر شده (از آن جمله اینکه در آیه تقدیم و تاخیر بکار رفته و یا چیزى حذف شده) بیشتر تحکم و رنج بیهوده بردن و معناى رو براه آیه را پیچاندن است. دوم اینکه: پدر حقیقى ابراهیم (ع) شخص دیگرى غیر از آزر بوده، و لیکن قرآن از او اسم نبرده بلکه روایات ما اسم او را" تارخ" معرفى کرده و تورات نیز آن را تایید نموده است. (ترجمه المیزان، ج‏7، ص، 221-240)

2. تفسیر نمونه

آیا آزر پدر ابراهیم بود؟

کلمه" اب" در لغت عرب غالبا بر پدر اطلاق مى‏شود و چنان که خواهیم دید گاهى بر جد مادرى و عمو و همچنین مربى و معلم و کسانى که براى ترتیب انسان به نوعى زحمت کشیده‏اند نیز گفته شده است، ولى شک نیست که به هنگام اطلاق این کلمه اگر قرینه‏اى در کار نباشد قبل از هر چیز" پدر" بنظر مى‏آید. اکنون این سؤال پیش مى‏آید که آیا براستى آیه بالا مى‏گوید: آن مرد بت‏پرست (آزر) پدر ابراهیم بوده است؟ و آیا یک فرد بت‏پرست و بت‏ساز مى‏تواند پدر یک پیامبر اولوا العزم بوده باشد؟ و آیا وراثت در روحیات انسان اثر نامطلوبى در فرزند نخواهد گذارد؟ جمعى از مفسران سنى به سؤال اول پاسخ مثبت گفته و آزر را پدر واقعى ابراهیم مى‏دانند، در حالى که تمام مفسران و دانشمندان شیعه معتقدند آذر پدر ابراهیم نبود، بعضى او را پدر مادر و بسیارى او را عموى ابراهیم دانسته‏اند.

قرائنى که نظر دانشمندان شیعه را تایید مى‏کند چند چیز است:

    1- در هیچیک از منابع تاریخى اسم پدر ابراهیم،" آزر" شمرده نشده است، بلکه همه" تارخ" نوشته‏اند، در کتب عهدین نیز همین نام آمده است، جالب اینکه افرادى که اصرار دارند پدر ابراهیم آزر بوده در اینجا به توجیهاتى دست زده‏اند که به هیچ وجه قابل قبول نیست از جمله اینکه اسم پدر ابراهیم تارخ، و لقبش آزر بوده! در حالى که این لقب نیز در منابع تاریخى ذکر نشده است. و یا اینکه آزر بتى بوده که پدر ابراهیم او را پرستش مى‏کرده است در حالى که این احتمال با ظاهر آیه فوق که مى‏گوید پدرش آزر بود به هیچ وجه سازگار نیست، مگر اینکه جمله یا کلمه‏اى در تقدیر بگیریم که آن هم بر خلاف ظاهر است.                       

     2- قرآن مجید مى‏گوید: مسلمانان حق ندارند براى مشرکان استغفار کنند اگر چه بستگان و نزدیکان آنها بوده باشند، سپس براى اینکه کسى استغفار ابراهیم را در باره آزر دستاویز قرار ندهد چنین مى‏گوید: وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ (سوره توبه آیه 114):" استغفار ابراهیم براى پدرش (آزر) فقط به خاطر وعده‏اى بود که به او داده بود (آنجا که گفت سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی- مریم آیه 47 یعنى:" بزودى براى تو استغفار خواهم کرد" به امید اینکه با این وعده دلگرم شود و از بت پرستى برگردد) اما هنگامى که او را در راه بت پرستى مصمم و لجوج دید دست از استغفار درباره او برداشت.

از این آیه به خوبى استفاده مى‏شود که ابراهیم بعد از مایوس شدن از آزر دیگر هیچگاه براى او طلب آمرزش نکرد و شایسته هم نبود چنین کند، و تمام قرائن نشان مى‏دهد این جریان در دوران جوانى ابراهیم و زمانى بود که در شهر بابل مى‏زیست و با بت پرستان مبارزه داشت. ولى آیات دیگر قرآن نشان مى‏دهد که ابراهیم در اواخر عمر خود و پس از پایان بناى کعبه براى پدرش از خداوند طلب آمرزش کرد (البته در این آیات چنان که خواهد آمد از پدر تعبیر به" اب" نشده بلکه تعبیر به والد که صریحا مفهوم پدر را مى‏رساند، شده است). آنجا که مى‏فرماید: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعاءِ ... رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ" حمد و سپاس براى خدایى است که در پیرى به من اسماعیل و اسحاق را بخشیده پروردگار من دعا را اجابت مى‏کند، پروردگارا! من و پدر و مادرم و مؤمنین را در روز رستاخیز بیامرز" (سوره ابراهیم آیه 39 و 41)

از انضمام این آیه به آیه سوره توبه که مسلمانان را از استغفار براى مشرکان بر حذر مى‏دارد و ابراهیم را از انجام چنین کارى جز براى یک مدت محدود آن هم براى یک هدف مقدس، برکنار مى‏شمرد، به خوبى استفاده مى‏شود که منظور از" اب" در آیه مورد بحث، پدر نیست، بلکه عمو یا پدر مادر و یا مانند آن است و به تعبیر دیگر" والد" در بیان معنى پدر صراحت دارد، در حالى که" اب" صراحت ندارد. در آیات قرآن کلمه" اب" نیز در مورد عمو به کار رفته است مانند آیه 133 سوره بقره قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً: فرزندان یعقوب به او گفتند ما خداوند تو و خداوند پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یگانه را مى‏پرستیم؛ و این را مى‏دانیم که اسماعیل عموى یعقوب بود نه پدر او.

   3- از روایات مختلف اسلامى نیز مى‏توان این موضوع را استفاده کرد زیرا در حدیث معروفى از پیغمبر اکرم ص نقل شده است: لم یزل ینقلنى اللَّه من اصلاب الطاهرین الى ارحام المطهرات حتى اخرجنى فى عالمکم هذا لم یدنسنى بدنس الجاهلیة:" همواره خداوند مرا از صلب پدران پاک به رحم مادران پاک منتقل مى‏ساخت، و هرگز مرا به آلودگیهاى دوران جاهلیت آلوده نساخت" (این روایت را بسیارى از مفسران شیعه و اهل تسنن مانند مرحوم طبرسى در مجمع البیان و نیشابورى در تفسیر غرائب القرآن و فخر رازى در تفسیر کبیر و آلوسى در تفسیر روح المعانى نقل کرده‏اند.). شک نیست که روشنترین آلودگى دوران جاهلیت شرک و بت پرستى است، و کسانى که آن را منحصر به آلودگى زنا دانسته‏اند، هیچ دلیلى بر گفته خود ندارند، بخصوص اینکه قرآن مى‏گوید إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ:" مشرکان آلوده‏ و ناپاکند" (سوره توبه آیه 28). طبرى که از دانشمندان اهل سنت است در تفسیر خود" جامع البیان" از مفسر معروف" مجاهد" نقل مى‏کند که او صریحا مى‏گوید: آزر پدر ابراهیم نبود (جامع البیان جلد هفتم صفحه 158). آلوسى مفسر دیگر اهل تسنن در تفسیر روح المعانى در ذیل همین آیه مى‏گوید: آنها که مى‏گویند: اعتقاد به اینکه آزر پدر ابراهیم نبود مخصوص شیعه هست از کم اطلاعى آنها است زیرا بسیارى از دانشمندان معتقدند که آزر اسم عموى ابراهیم بود (تفسیر روح المعانى جلد هفتم صفحه 169)

" سیوطى" دانشمند معروف سنى در کتاب مسالک الحنفاء از فخر رازى در کتاب" اسرار التنزیل نقل مى‏کند که پدر و مادر و اجداد پیامبر اسلام ص هیچگاه مشرک نبودند و به حدیثى که در بالا از پیامبر ص نقل کردیم استدلال نموده است، سپس خود سیوطى اضافه مى‏کند که ما مى‏توانیم این حقیقت را با توجه به دو دسته از روایات اسلامى اثبات کنیم نخست روایاتى که مى‏گوید: پدران و اجداد پیامبر تا آدم هر کدام بهترین فرد زمان خود بوده‏اند (این احادیث را از" صحیح بخارى" و" دلائل النبوه" بیهقى و مانند آن نقل نموده است). و روایاتى که مى‏گوید: در هر عصر و زمانى افراد موحد و خداپرست وجود داشته است با ضمیمه کردن این دو دسته روایات ثابت مى‏شود اجداد پیامبر ص از جمله (پدر ابراهیم) حتما موحد بوده‏اند.(مسالک الحنفاء صفحه 17؛ بنا بنقل پاورقى بحار الانوار طبع جدید جلد 15 صفحه 118 به بعد). با توجه به آنچه گفته شد معلوم مى‏شود که تفسیر فوق براى آیه مورد بحث تفسیرى است بر اساس قرائن روشنى از خود قرآن و روایات مختلف اسلامى نه تفسیر به راى آن چنان که بعضى از متعصبین اهل سنت همانند نویسنده" المنار" گفته است. (تفسیر نمونه، ج‏5، ص،307-302).

3. ترجمه تفسیر مجمع البیان

درباره آزر اقوالى است. 1- حسن و سدّى و ضحّاک گویند: نام پدر ابراهیم. 2- زجاج گوید: در میان علماى نسابه، اختلافى نیست که نام پدر ابراهیم «تارخ» است. اما قرآن دلالت مى‏کند بر اینکه نام پدر وى آزر بوده است. 3- برخى گفته‏اند: آزر در لغت مردم بابل کلمه‏اى بوده است که براى مذمت بکار مى‏رفته، یعنى ابراهیم بپدرش گفت: اى خطا کار! یا اینکه یعنى ابراهیم بپدر خطا کارش گفت. 4- سعید بن مسیب و مجاهد گویند: آزر نام بتى است. زجاج گوید: بنا بر این قول باید فعلى در تقدیر باشد. یعنى: ابراهیم بپدرش گفت: آیا آزر را خداى خود مى‏پندارى؟ سپس بدنبال آن فرمود: آیا بتها را خدایان خود مى‏پندارى؟ آنچه زجاج در اینجا مى‏گوید، مؤید گفتار اصحاب ماست که مى‏گویند: آزر جد مادرى ابراهیم یا عمویش بوده است. زیرا بعقیده ایشان نیاکان پیامبر گرامى اسلام تا حضرت آدم ع همگى یکتا پرست بوده‏اند. در روایت است که پیامبر گرامى اسلام فرمود: خداوند همواره مرا از صلب هاى طاهر برحم‏هاى پاک منتقل مى‏ساخت تا اینکه مرا بعالم شما آورد و هرگز به آلودگیهاى جاهلیت، مرا نیالود. بدیهى است که اگر در میان نیاکان پیامبر کافرى وجود داشت، همه را طاهر وصف نمیکرد. بخصوص که خداوند متعال فرموده است: «إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ» (توبه 28: مردم مشرک پلیدند) اصحاب ما براى اثبات این مطلب، دلایلى دارند که اینجا محل ذکر آنها نیست. أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّی أَراکَ وَ قَوْمَکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ: ابراهیم آزر را مورد انتقاد و اعتراض قرار داده، مى‏گوید: چرا این بتها را خداى خود مى‏دانى؟ من ترا و قومت را از راه راست، در گمراهى آشکار مى‏بینم. این آیه پیامبر را تشویق مى‏کند که همچون پدرش ابراهیم در برابر قوم خود که به بت پرستى دعوتش مى‏کنند. به بحث و گفتگو پردازد و به او اقتدا کند. در ضمن تسلیتى است براى خاطر پیامبر.(ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏8، ص،151)

نتیجه گیری:هم? دانشمندان و اندیشمندان اسلامی براین باورند که آزر پدر حضرت ابراهیم نبوده است. بعضی او را پدر مادر حضرت ابراهیم(ع) و بسیاری او را عموی او دانسته اند و دلایل روایی و قرآنی قطعی و همچنین دلائل عقلی قطعی بر این سخن خود دارند و به همین خاطر است که در تفسیر آزر باید از ظاهر دست کشید و به معنای حقیقی و متناسب با قرائن را انتخاب نمود که این بهتر و دقیق تر و نزدیک تر است به عقل سلیم و منطقی. و این در حالی است که برخی از عالمان اهل سنت آزر را پدر حضرت ابراهیم(ع) معرفی نموده اند.