شرایط تحقق غیبت یا حرمت آن از دیدگاه امام خامنه ای مد ظلّه العالی
منبع: رساله آموزشی مطابق با فتاوای رهبر معظم انقلاب، چاپ انتشارت فقه روز، جلد دوم، صفحه 65تا81.
1. معین بودن مغتاب(غیبت شونده)
مغتاب باید معین باشد. بنابراین اگر بهگونهای ذکر عیب شود که مغتاب بین چند نفر مردد شود، صدق غیبت نمیکند؛ چه آنجایی که تردید بین افراد محصور باشد، مانند اینکه گفته شود یکی از برادرهای خسرو شرابخوار است و چه غیر محصور باشد، مانند اینکه بگوید در مجلس هزار نفری یک نفر شراب نوشید. هر چند اگر مردد بین افراد محصور باشد، حکم حرمت غیبت را دارد.
مغتاب جماعتی است (نه یک فرد)
اگر ذکر سوء از جماعتی باشد نه از یک فرد؛ مثل اینکه گفته شود این خانواده همهشان شرابخوار هستند، غیبت است.
2. غیبت شونده از جهت رشد در حدی باشد که درک میکند.
الف) غیبت طفل
اگر طفل ممیز باشد (1)، بدگویی از او غیبت و حرام است.
اما طفل غیرممیز، مثلا بچهی دو سالهای که ملتفت نیست و از غیبت متأثر نمیشود، غیبت او حرام نیست.
ب) غیبت مجنون
مجنون نیز به مجنون ممیز و غیرممیز تقسیم میشود؛ مجنون غیر ممیز، مجنونی است که هیچ نمیفهمد و غیبت از او در حکم غیبت طفل غیرممیز است. اما مجنونی که میفهمد و از شنیدنش متأثر و ناراحت میشود، در حکم طفل ممیز است.
3. مسلمان بودن مغتاب
حرمت غیبت به مسلمان اختصاص دارد؛ چه امامی اثناعشری باشد و چه غیر امامی. مگر فرقههایی که محکوم به کفرند؛ مثل غلات و نواصب.
4. عدم شرط کراهت
غیبت حرام است؛ چه مغتاب از ذکر عیب کراهت داشته باشد و چه نداشته باشد.
5. وجود سامع
در صدق غیبت، وجود شنونده شرط است؛ چه شخص معینی را خطاب کند یا با صدای بلند بگوید تا دیگری هم بفهمد.
سامعی که وجودش کالعدم است
اگر سامع وجود دارد، اما وجودش کالعدم است، مثل وجود نداشتن است و حکم غیبت محرم را ندارد.
مثال:
1. اگر مادری نزد بچهی شیرخوارهاش از کسی بدگویی کند، این بچه وجودش در حکم عدم است و شنیدنش در حکم نشنیدن.
2. غیبت کردن در مقابل انسان ناشنوا؛
3. انسان به زبانی سخن گوید که شنونده نفهمد؛ مثلا غیبت کننده با زبان عربی در مقابل کسی که با این زبان آشنا نیست از دیگری بدگویی کند.
4. گاهی انسان به گمان اینکه شنوندهای هست، صحبت میکند، درحالیکه کسی نیست؛ مثل نابینایی که میپندارد نزد او کسی است، درحالیکه تنهاست یا مثل زمانیکه انسان با تلفن صحبت میکند و متوجه نیست که تلفن قطع شده است.
سامع کودک ممیز یا مجنون است
اگر شنونده پسر بچهی ممیز است یا مجنونی است که مغمور نیست؛ دیوانهای است که حرف میزند، کار میکند و تصمیم میگیرد؛ نه دیوانهای که هیچ چیز نفهمد، اینجا نیز صدق غیبت میکند.
6. عدم شرط ذکر سوء به لسان
چنانچه با اشارهی دست، عیب کسی بیان شود، مثلا کمعقل بودن کسی را بفهمانند؛ این اشاره غیبت محسوب میشود. یا با کاریکاتور، بخل یا سارق بودن کسی را بفهمانند یا در کتابی نوشته شود؛ هرچند این کتاب هماکنون خواننده ندارد، اما چند سال دیگر منتشر شده، خواننده پیدا میکند، این هم غیبت است.
همچنین در مواردی که انسان با پیامک، وبلاگ، نامه یا فیلم عیب کسی را بیان کند، مثلا با دوربین خطای کسی را ضبط کند و سپس در جایی نشان دهد، این هم غیبت است.
ذکر سوء با کنایه
فرقی نمیکند که انسان آشکارا از کسی بدگویی کند، یا با کنایه؛ مثلا بگوید: «ما دچار این مشکل نمیشویم، مال حرام نمیخوریم یا در مال وقفی تصرف نمیکنیم» و همه بفهمند مرادش فلانی است. این هم مصداق ذکر سوء است و به همین دلیل غیبت و حرام است.
------------------
1.ممیز در اینجا به این معناست که بفهمد از او بدگویی میکنند و از این بدگویی متأثر شود و چنانچه از او تعریف و ستایش کنند، خوشحال شود. (البته ممیز در بعضی ابواب دیگر، ضابطهی دیگری دارد.)