سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دو کار با هم چه ناهمگون است و ناسازوار ، کارى که لذتش رود و گناهش ماند ، و کارى که رنجش برود و پاداشش ماند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :0
کل بازدید :10853
تعداد کل یاداشته ها : 32
103/2/1
4:23 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
محمدکریمی درچه[0]

خبر مایه

شرایط تحقق غیبت یا حرمت آن از دیدگاه امام خامنه ای مد ظلّه العالی


منبع: رساله آموزشی مطابق با فتاوای رهبر معظم انقلاب، چاپ انتشارت فقه روز، جلد دوم، صفحه 65تا81.

 
1. معین بودن مغتاب(غیبت شونده)
مغتاب باید معین باشد. بنابراین اگر به­گونه­ای ذکر عیب شود که مغتاب بین چند نفر مردد شود، صدق غیبت نمی­‌کند؛ چه آنجایی­ که تردید بین افراد محصور باشد، مانند اینکه گفته شود یکی از برادرهای خسرو شراب­خوار است و چه غیر محصور باشد، مانند اینکه بگوید در مجلس هزار نفری یک نفر شراب نوشید. هر چند اگر مردد بین افراد محصور باشد، حکم حرمت غیبت را دارد.
 مغتاب جماعتی است (نه یک فرد)
اگر ذکر سوء از جماعتی باشد نه از یک فرد؛ مثل اینکه گفته شود این خانواده همه­‌شان شراب­خوار هستند، غیبت است.

2. غیبت شونده از جهت رشد در حدی باشد که درک ­می­‌کند.
الف) غیبت طفل
اگر طفل ممیز باشد (1)، بدگویی از او غیبت و حرام است.
اما طفل غیرممیز، مثلا بچه‌ی دو ساله‌ای که ملتفت نیست و از غیبت متأثر نمی‌شود، غیبت او حرام نیست.
ب) غیبت مجنون


مجنون نیز به مجنون ممیز و غیرممیز تقسیم می­‌شود؛ مجنون غیر ممیز، مجنونی است که هیچ نمی‌فهمد و غیبت از او در حکم غیبت طفل غیرممیز است. اما مجنونی­ که می‌فهمد و از شنیدنش متأثر و ناراحت می‌شود، در حکم طفل ممیز است.

3. مسلمان بودن مغتاب
حرمت غیبت به مسلمان اختصاص دارد؛ چه امامی اثناعشری باشد و چه غیر امامی. مگر فرقه­‌هایی­ که محکوم به کفرند؛ مثل غلات و نواصب.

4. عدم شرط کراهت                          
غیبت حرام است؛ چه مغتاب از ذکر عیب کراهت داشته باشد و چه نداشته باشد.

5. وجود سامع
در صدق غیبت، وجود شنونده شرط است؛ چه شخص معینی را خطاب کند یا با صدای بلند بگوید تا دیگری هم بفهمد.
 سامعی­ که وجودش کالعدم است
اگر سامع وجود دارد، اما وجودش کالعدم است، مثل وجود نداشتن است و حکم غیبت محرم را ندارد.
مثال:
1. اگر مادری نزد بچه‌ی شیرخواره‌­اش از کسی بدگویی کند، این بچه وجودش در حکم عدم است و شنیدنش در حکم نشنیدن.
2. غیبت کردن در مقابل انسان ناشنوا؛
3. انسان به زبانی­ سخن گوید که شنونده نفهمد؛ مثلا غیبت کننده با زبان عربی در مقابل کسی­ که با این زبان آشنا نیست از دیگری بدگویی کند.
4. گاهی انسان به گمان اینکه شنونده‌­ای هست، صحبت می‌­کند، درحالی­‌که کسی نیست؛ مثل نابینایی که می‌­پندارد نزد او کسی است، درحالی­که تنهاست یا مثل زمانی­که انسان با تلفن صحبت می‌کند و متوجه نیست که تلفن قطع شده است.
سامع کودک ممیز یا مجنون است
اگر شنونده پسر بچه‌ی ممیز است یا مجنونی است که مغمور نیست؛ دیوانه‌ای است که حرف می‌زند، کار می‌کند و تصمیم می‌گیرد؛ نه دیوانه‌­ای که هیچ چیز نفهمد، اینجا نیز صدق غیبت می‌کند.

6. عدم شرط ذکر سوء به لسان
چنانچه با اشاره‌ی دست، عیب کسی بیان شود، مثلا کم‌­عقل بودن کسی را بفهمانند؛ این اشاره غیبت محسوب می­‌شود. یا با کاریکاتور، بخل یا سارق بودن کسی را بفهمانند یا در کتابی نوشته شود؛ هرچند این کتاب هم­اکنون خواننده ندارد، اما چند سال دیگر منتشر شده، خواننده پیدا می­‌کند، این هم غیبت است.
همچنین در مواردی­ که انسان با پیامک، وبلاگ، نامه یا فیلم عیب کسی را بیان کند، مثلا با دوربین خطای کسی را ضبط کند و سپس در جایی نشان دهد، این هم غیبت است.
ذکر سوء با کنایه
فرقی نمی‌کند که انسان آشکارا از کسی بدگویی کند، یا با کنایه؛ مثلا بگوید: «ما دچار این مشکل نمی‌شویم، مال حرام نمی‌خوریم یا در مال وقفی تصرف نمی‌کنیم» و همه بفهمند مرادش فلانی است. این هم مصداق ذکر سوء است و به همین دلیل غیبت و حرام است.

------------------

1.ممیز در اینجا به این معناست که بفهمد از او بدگویی می‌کنند و از این بدگویی متأثر شود و چنانچه از او تعریف و ستایش کنند، خوشحال ‌شود. (البته ممیز در بعضی ابواب دیگر، ضابطه‌ی دیگری دارد.)

 


94/1/13::: 6:16 ع
نظر()